ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

خورشیدی از میان دستان ما طلوع میکند

وقتی تو برای رسیدن ِ به من از تاریکی شب نمی هراسی

و من به تو به اندازه ی روشنایی روز مشتاقم...



دست

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ق.ظ
  • Elanor :)