ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

آنچه بر ما میگذرد!

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ب.ظ

من فک میکردم بیام خونه ام صبح تا عصر بیکارم همش تو نت میچرخم و کتاب میخونم!! ولی ذهی خیال باطل! دهنم سرویس شده باور کنید! از کله سحر (ساعت 10 که از خواب بیدار میشم تا خود ساعت 4 که محسن میاد من یک بند در حال وول خوردن تو آشپزخونه و خونه ام! اصلا فک نمیکردم یه زندگی دو نفری انقد ریخت و پاش و جمع و جور کردن داشته باشه! گاهی دیگه واقعا کلافه میشم. نمیدونم چطوری بعدا میخوام هم برم سر کار هم به این کارا برسم :| فک کنم خونه ما از این دست خونه ها میشه که شتر با بارش توش گم میشه! :|

پریروز رفتم سبزی قرمه سبزی خریدم. دهنم سرویس شد تا اونا رو پاک کردم و خرد کردم و سرخ کردم! رسما به شکر خوردن افتادم. یک کیلو نیم بود بعد بیرون هم نمیشد داد که خرد کنند. محسن هم که شب میاد میریم بیرون بعد خدا رو شکر هیییییییییچ کاری نمیکنه! البته بچه ام طفلک هی میاد تو آشپرخونه هی میگه کاری داری بگو من انجام بدم ها ولی خب کار نکردنش از کار کردنش بهتره :|

جمعه رفته بودیم دربند. دو ساعت تو ترافیک بودیم. دیگه کل آهنگ های فلش یه بار ریپیت شد فک کنم! ساعت 8 و نیم ، نه بود رسیدیم اونجا. بعد همون اولش محسن از یک پلیسی پرسید آقا اینجا نمازخونه ای چیزی نداره ما نماز بخونیم؟ یارو گفت سمت راست کوچه اول رو برید تو ، سمت چپش یک مسجده. اما الان دیگه باید بسته باشه...

ما هم گفتیم حالا بریم انشاا.. بازه! رفتیم تو کوچه. یک کوچه با عرض 7-8 متر بود که سربالایی بود و به شدت هم تاریک. تهش یک پیچ میخورد سمت چپ. گفتیم حتما بعد اون پیچه دیگه... سرخوشانه رفتیم بالا باز اون پیچ هم سربالایی بود... تا بالاش رفتیم ولی مسجدی در کار نبود... یک نگاه به اطراف کردم دیدم لبه ی کوچه که سنگ چینی کردن فضای عکس خوبی داره. پایین از اونجا خوب دیده میشد... تو همون گیر و دار بودم که محسن گفت "نفیسه بیا بریم" دستشو کشیدم گفتم "بیا بریم اینجا من عکس بگیرم میخوام بذارم اینستا!!" دستمو محکم تر کشید گفت " اینستا چیه؟ بیا برررریم!" ... دنبالش رفتم و همونطور غر میزدم و میگفتم اونجا خیلی خوب بود برا عکس! خب واستا دیگه! همونطور میخواستم سرمو برگردونم عقب که گفت "برنگرد برنگرد" گفتم چی شده خب؟ گفت " هیچی دو تا سگ پشت سرمونن.. فقط برنگرد... ندویی ها..." :|

خلاصه سرتون رو درد نیارم به هر بدبختی بود کوچه رو اومدم پایین که دیدیم بعله! دقیقا سرکوچه سمت چپ یک کوچه یک متری بوده که مسجد ته اون کوچه بوده... رفتیم تو و دیدیم که درش بسته است... داشتیم میومدیم از کوچهه بیرون که صدای دو تا سگ وحشی از جلو کوچه میومد! منو داشتین؟ یعنی رسما داشتم سکته میکردم. باز دوباره محسن دستمو کشید و کشون کشون اومدیم بیرون و رفتیم تو مسیر اصلی! اون دوتا سگ گنده هم واستاده بودن سر کوچه و برا گربه ای که رو دیوار نشسته بود واق واق میکردن! :|

ساعت 11 و نیم رسیدیم خونه. محسن میگه " بدو نمازتو بخون الان دیگه قضا میشه!" گفتم واللا خدا خودش شاهده برا 7 رکعت نماز سگ دنبالمون کرد! :| به همین سوی چراغ!! :دی

هیچی دیگه! اینم از دربند رفتن ما !





لحظاتی چند پس از اینکه سگ دنبالمون کرد! :دی





عکس متعلق به دو روز پیش / بوستان جنگلی یاس

هزار بار بهتون گفتم زباله های خودتون رو از طبیعت خودداری کنید!

گوش میدین مگه؟

شهرداری عصبانی شده دیگه! =)))



در آخر هم بفرمایید شیر موز :دی

+البته عکس خیلی عجله ای شد اصلا کادر بندی خوبی نداره! ولی خب به خوب بودن بقیه عکس هام در!!!!!! =)))

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ب.ظ
  • Elanor :)

نظرات  (۱۶)

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • ایول الله
    یک عالمه خندیدم. خدا خیرت بده. ^_^

    ان شاءالله عاقبت بخیر باشید


    + با نوشته های جدیدت می شه مثل قدیم تر ها ذوق زده تر شد :))
    پاسخ:
    :))) دلت شاد باشه بانو :دی

    +ارادت دارم :)
    ^_^
    پاسخ:
    ^_^
    واقعا ادم فکرش رو نمی کنه ولی خونه خیلی خیلی کار داره .
    یه پیشنها ؛ سبزی های قرمه - کوکو - اش - پلو رو اماده و خرد شده بخر ... خیلی بهتره :دی. قیمتش هم مناسبه نسبتا .

    ما هم رفته بودیم درکه ... این قدر سگ بود اونجا |: .
    پاسخ:
    خیلیییییییییییی یک بند یا دارم ظرف کثیف میکنم یا ظرف میشورم :|

    خرد کرده رفتیم بخریم ولی بنظرم اصلا تمیز نیومد :|

    من خیلی از حیوون میترسم. حتی از گربه به شدت میترسم
    عی بابا چرا محسن نذاشت عکس بگیری بذاری اینستا! اییشش 
    دیگه غر نزن عروس خانوم ، خوبه همش یخرده سبزی بوده ها 
    :دی
    پاسخ:
    چمدونم واللا! باید میذاشت سگ تیکه پاره ام میکرد بعد عکسمو میذاشت اینستا !! :)))

    ایشششششششش :))
    بله, بله, به خوب بودن بقیه عکسات در
    ولی بانو جان, دلبندم, زهی خیال باطل با "ز" درست تره هاااااااااااااا
    الکی مثلاً من شاگرد آهنگر دادگرم :))))
    ولی من جای تو بودم از سگا عکس می‌گرفتم :دی
    بعدشم اینکه کوچه ماکسیمم 6 متر عرض داره, وگرنه بهش میگن خیابون شریان فرعی یا یه همچین چیزی :دی
    و در پایان ضمن تشکر و قدردانی از قلم فرسایی جناب‌عالی, باید عرض کنم که با خوندن نوشته هات حس خوبی بهم دست میده

    پاسخ:
    =)))))
    مرسی از تصحیحت! تو شاگرد نوکر شیر خدا آهنگر دادگری عزیزم! :)))

    نمیشد بابا ! انقد ترسیده بودم که! :)))

    همون دیگه! پلیسه شاسکول بود گفت کوچه!

    خرسندیم! :دی
  • هولدن کالفیلد
  • از جلوی سگ فرار کنی یا به هر دلیلی وقتی داره تهدید میکنه و دندون نشون میده دندونهات رو نشونش بدی میاد که تیکه پاره ات کنه!
    یا باید بهش سگ محلی کرد!!! یا باید چوب سا دستت رو جلوش بند کنی تهدیدش کنی!
    پاسخ:
    واسه همین محسن گفت ندو دیگه! بعدا گفت 3 متر بیشتر باهامون فاصله نداشتن. خوب شد تو ندیدیشون اگرنه میدوییدی بدبخت میشدم من! :دی
  • هولدن کالفیلد
  • البته این رو بگم، اگه سگ بی دلیل حمله کرد بهت، با تموم وجود فرار کن یا بزن بترکه، چون هاره! سگ هار خره، حمله میکنه! :|
    پاسخ:
    سگ هار خره رو خوب اومدی! :))
    :))))))
    پاسخ:
    :))
    یه دفه دیگه برو اونجا عکسه رو بگیر که حسرت نشه برات :دی
    ولی سگ ها رو فراموش نکن :دی
    پاسخ:
    بعید میدونم محسن بذاره برم تو اون کوچهه دیگه! :))
    :))))))))) چه ماجرا هایی داشتین پس
    میگم نفیسه خانوم جون سبزی رو لازم نیست خورد کنی .. بریز توی آسیاب!!!  میکسر؟ :)) همونایی که بچه بودیم مامان بزرگامونم داشتن بهش میگف 1.2.3 مامان جونم . :)) انقدر خوب و نرم میشه واسه قرمه سبزی . توی سته آب میوه گیریه مولینکسه مامانم هم یکی از قطعاتش هست همینکارو میکنه :دی . تونستم درست توضیح بدم؟ اگه متوجه نشدی بگو عکسشو بذارم برا ت خخخ
    ماله بیرون تمیز نیست مگر اینکه از جای مطمین بگیری !!
    میدونی بدیه کاره خونه چیه؟ این که بازنشستگی نداره :)) یعنی 30 سالم کار خونه کنی تموم نمیشه که هیچی تازه بچه و نوه هم اضافه میشن :))
    پاسخ:
    فهمیدم فهمیدم :))

    دقیقاااااااااااااااااا :|
  • خارج از چارچوب
  • سلام! به به!  خوش اومدید به دیار ترافیک و آلودگی هوایی، صوتی، تصویری!
    پیشنهاد من اینه دربند رو 5شنبه یا جمعه ( ترجیحا 5شنبه) بعد نماز صبح برید به صرف صبونه. هم خلوته هم عکس خور،هم سگ ها از بس شب قبلش سیر غذا خوردن خیلی با محبت یه گوشه می شینن نگاتون می کنن.
    پاسخ:
    سلام :دی
    کی حال داره ساعت 4و 5 صبح از خواب بیدار شه سید؟؟ حرفهایی میزنین!!!! ما روز تعطیل کولاک کنیم ساعت 10 بیدار میشیم :)))
    خخخ
    ولی یه سوال. چون من اصولا تو برهوتم:/ بقیه عکسات چجورین؟؟ چیکارشون میکنی مگه؟
    + سبزی با دست خرد کنی مزه اش بهتره. اینا با دستگاه خرد میکنن یه جوریه زیر دندون! 
    پاسخ:
    :))))) بقیه عکسام هم همینقدر افتضاحه :))

    +با دست آدم بیچاره میشه بابا!! دلم میخواست گریه کنم وسطش!! :)))
  • خواننده خاموش
  • اون عکس دوتاتون عکس خودته عزیزم؟؟؟!!!!!!!!
    پاسخ:
    نه :دی
    من انقدر از سگ میترسم که حد و حساب نداره...
    پاسخ:
    می تو! :دی
    خخخخخخخخخخ پس کو فعل ریختن ؟؟؟؟ :))))))))))) 
    نفیسه یه سئوال ؟! شما رسما زندگی مشترکتون رو شروع کردین ایا ؟؟؟
    پاسخ:
    شروع کردیم ولی دور از هم :(
    وای نفیسه!!! برای زندگی مستقل در کنار همسر و دخترم  دلم لک زده هااااااااااااااا 
    پاسخ:
    مگه شما هم دورین؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">