ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

آقا من میخوام به درسم ادامه بدم به خدا ! :/

پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۸ ب.ظ

پیرو ِ 4 تا پست قبل تر :

امروز رفته بودم خونه مادرشوهرم. بعد مادرشوهرم یهو طی یک اقدام بسیار ذوق مندانه گفت نفیسه بیا یه چیزی بهت نشون بدم :|

قبلا دو تا پارچه پیرهنی مردونه خریده بودن برا برادر ِ محسن و من اون پارچه ها رو دیده بودم. حالا امروز دو تا پیرهن از اضافه همون پارچه ها در ابعاد بچه یک ساله باز کرد جلوم !!! :| (وجدانا هم پیرهن ها خیلی بانمک بودن !)

بعد برگشته میگه : این برا علیرضاست (اسم مستعار بچه جاریم :| ) اینم برا دنیا !!!!! :| :|

گفتم : داداش دنیا حالا شاید اینو تنش کنه ولی دنیا بعید میدونم !!! :دی :|

واللا !

حالا ببین دیگه ! همینجوری که دستی دستی و الکی الکی منو مامانم شوهر داد ، فک کنم با هر دوز و کلکی هست اینا میخوان دنیا رو هم به دنیا بیارن !! گیری کردیما ! :|


+امتحانمون امروز برگزار شد! سعید سر امتحان کنار من ِ بخت برگشته نشسته بود و همش سوال تشریحی رو تکرار میکردم که جوابش رو با فاصله ی 3 تا صندلی و وجود 5 عدد ممتنح (امتحان دهنده منظورمه ! الان نسرین میاد میگه ممتنح ینی امتحان گیرنده !! :| ) و یک مراقب ، بهش جوابو برسونم !! از امتحان دراومدم رفتم پیش مسئول آموزشمون میگم من آخر این یارو رو میکشم ! میگه خدا خیرت بده! منو هم خلاص میکنی! :| :دی

  • موافقین ۱۰ مخالفین ۱
  • پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۸ ب.ظ
  • Elanor :)

نظرات  (۱۵)

  • آقاگل ‌‌‌‌
  • من بار دیگر از جانب همه سعیدان عالم اعلام برائت میکنم از این هم کلاسیتون :)
    .
    بچه که خوبه که.

    پاسخ:
    :)))

    خوبه ولی برا کسی که شرایطشو داره :)
    من جای تو بودم بهش نمیرسوندم، عمرا اگه بعدا کارت بهش گیر کنه و اون به تلافیش یه چیزی رو نرسونه بهت:| میگفتم بلد نیستم:| یا لو میدادم حتی:|

    البته بای دیفالت که تقلبا رو لو میدم من وقتی جای خودمم:دی
    پاسخ:
    منم بهش نرسوندم :دی
    «همش سوال تشریحی رو تکرار میکردم که جوابش رو با فاصله ی 3 تا صندلی و وجود 5 عدد ممتنح (امتحان دهنده منظورمه ! الان نسرین میاد میگه ممتنح ینی امتحان گیرنده !! :| ) و یک مراقب ، بهش جوابو برسونم !!»
    تلاش کردی ولی:| ترم دیگه اگه به واسطه خوب دادن این امتحان مهمانی سعید کنسل نشه اعصاب هایی که روشون اسکی خواهد رفت تو را مقصر خواهند دانست، همانا!:دی
    پاسخ:
    اشتباه تایپی بوده! :)) تکرار میکردم غلطه!! میخواستم بنویسم تکرار میکرد!! :))

    من هیچ تلاشی برا رسوندن بهش انجام ندادم! :دی
    ++من قبل دوستتون بیام و بگم که ممتحن درستش هست. بعد فرق امتحان گیرنده و دهنده توی اعرابش هست:) ممتحَن میشه امتحان دهنده. ممتحِن میشه گیرنده :))

    ++خوبه دیگه دنیا خانم هنوز نیومده لباساشم دوخته شده و کامله همه چیزش:)

    ++ میگم حیف نیست سعید از گروهتون بره؟ تا الان که به ما خیلی خوش گذشته و موجبات تفریحات سالم ما رو فراهم کرده( البته خدا شاهده که ما برای اینکه خدا صبرتون بده، هرشب دعا می کنیم )
    پاسخ:
    :) مرسی

    +خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخش بعدیش اعصابه و ما اعصاب رو رفتیم و باید بریم عفونی :دی
  • آبجی خانوم
  • شاید بچه دلش خواست بپوشه
    تو چکار داری :))


    همون که مسئول آموزش گفت :)
    پاسخ:
    بچه غلط کرده! مامانش پس چیکاره است؟ دهههه :|
  • فرزانه شین
  • اوه اوه چه جوری تشریحی رو میرسونی؟!
    به واقع من هنوز به اون درجه از عرفان(!) نرسیدم که تو امتحان تشریحی برسونم یا تقلب کنم!
    فقط تستی!(((:
    در مورد اسم سعید هم سلیقه ایم!D:
    پاسخ:
    نرسوندم بابا! :دی
    خب بزار دنیا هم بپوشه دیگه . مادرجونش ذوق داره خب :))))))))))))))))
    پاسخ:
    مادرجونش ... لااله الا الله! دهن آدم باز میشه !! :))
    نه نمیشه باید هرچه زودتر مامان بشی ما منتظریم :دی
    پاسخ:
    نگار!

    :/

    ما فهلا منتظر عروسی تو اییم ! :))
  • احسان خواجه مرادی
  • برای دنیا جون از الان برید گلسر بخرید از این خوشگلا
    قدمش مبارک.....خدا رو چه دیدی شاید دنیا جون عروس من شد!
    ضمنا ممتحن یعنی امتحان دهنده فتح حاء و یعنی امتحان گیرنده به کسر حاء و یعنی نفر آخر امتحان دهنده در صندلی آخر به ضمّ حاء!!
    پاسخ:
    مگه پسر شما هم تو راهه؟؟؟ =)))))

    بابای دختر من خیلی آدم بی اعصابیه! نگران سلامتی پسرتونم!! :)))
    امتحان دهنده: ممتحن و ممتحنه
    پاسخ:
    نسرین جان ما رو درگیر نکن!!

    +خوب شو دیگه! چه خبره خودتو لوس کردی؟ :| :))
  • داداش مهدی
  • خوشم میاد دیگه بچه‌ی پسر رو هیچ کس به هیچ جاش حساب نمیاره! :/ تحول در چه حد! یه زمانی بود دختر زنده بگور می‌کردن حالا مردم عارشون میاد پسر دار بشن.
    پاسخ:
    :))
    البته اینو بگم ها ! محسن میگه شانسمون بخونه ما دختر نداشته باشیم اگرنه من داماده رو همون شب اول میکشم ! اصلا تحمل ندارم یکیو با دخترم ببینم !!! :| در این حد بی اعصابه شوهر عزیزم!! :|
    بیچاره سعیده ! روحش هم خبر نداره شده سوژه !
    پاسخ:
    سعیده نه ! سعید  :)))

    بله می دونم !

    منظورم سعید ِ بود

    پاسخ:
    میدونم منم! شوخی کردم کلا ! :دی
    به درستون ادامه بدید .
    پاسخ:
    چشم :دی
    بچه که خوبه که :))
    دنیا.. ینی اسمشم انتخاب کردن دیگه؟!  :))
    پاسخ:
    نه بابا ! من میذارم بذاره دنیا :دی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">