ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

عاشقانه های یک دانشجوی پزشکی

جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ق.ظ

این روزها حالم خوش نیست. همه چیز در این جسم بیمارم بهم ریخته است. کمی که راه میروم نفسم تنگ میشود. پزشکم میگوید به نبودنت آلرژی پیدا کرده ام. برایم اسپری نفست را نسخه کرده. دو پاف هر دوازده ساعت. اخر نفست جز کورتیکواسترئیدهای استنشاقی طولانی اثر طبقه بندی میشود.

سرم هم خیلی درد میکند. حالت تهوّع هم دارم. باید بروم ازمایش خون بدهم بنظرم کلیه هایم دچار نارسایی حاد شده است. دیگر توان دفع سموم دوری ات را ندارند! خب به بیچاره ها حق بده مگر دو تا کلیه ی کوچک چقده توان دارند که هی خون پر از غم و غصه ی مرا تصفیه کنند؟

دیشب که دراز کشیده بودم متوجه شدم شکمم هم بزرگ شده است! باورت نمیشود! دق کردم دیدم شیفتینگ دالنس اش مثبت است! غم و غصه هایم جا نشده اند در قلبم امده اند در شکمم جاخوش کرده اند و آسیت داده اند! پزشکم میگوید باید تپ مایع اسیت کرد... ولی مگر میشود غم و غصه ها را با یک سرنگ کشید بیرون و خلاص شد؟...

سرت را درد نیاورم... بیماری ام خیلی کامپلیکه شده... پزشکم یک سی بی سی از خونم چک کرد و گفت لنفوسیتوز قابل توجهی بهم زده ام... شکش به خیلی جاها رفت اما من خودم بهتر میدانم. گلبول های سفید خونم خسته شده اند از دوست داشتن بی انتهای تو! یک تصمیم همگانی برای شورش علیه قلبم گرفته اند... بگذار علم طبابت این چیز ها را باور نکند...

... قبل از اینکه کیس ریپورت شوم بیا... اگر نیایی همه عالم میفهمند دختری بخاطر دوری تو پس از رنج زیادی جان داد ... ان وقت به ویرایش های جدید هاریسون ریسک فاکتور دوری از معشوق برای همه ی پاتولوژی ها اضافه میشود!


+تاثیرات هفته اخر داخلی و شب امتحانه... جدی نگیرید :))

  • موافقین ۱۲ مخالفین ۱
  • جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ق.ظ
  • Elanor :)

نظرات  (۲۸)

  • آقاگل ‌‌‌‌
  • متونم تندیس رادیوترانزیستوری بلورین هفته رو به خاطر قامض ترین پست بلاگستان بهت تقدیم کنم الان.
    اولین پستی بود که فقط عنوانش رو فهمیدم!

    پاسخ:
    قامض ینی چی؟؟ :)))

    در این حد ینی؟

    پشیمونم نکن از انتشار پست پیرمرد :))
  • رادیو عاشقی
  • موفق باشید
    دنبال کنید لطفا 

    فوق العاده باحال بود! بیشتر پزشکوارانه بنویس ای عزیز!
    پاسخ:
    استقبال اینجا ضعیفه :))) تو اینستا خیلی استقبال شد ازش روحیه گرفتم فانو :))))

    مرسی ازت ^_^
  • عارفه هستم
  • شانس آوردی دکتر جان دختر دایی داروسازم بغلم بود و معنی می کرد وگرنه از این متن عاسقانه تخصصی ات گریبان چاک کرده و سر به بیایون می گذاشتم.
    خیلی خوب بود ولی دوستش داشتم
    پاسخ:
    :))
    بابا انقدام پیچیده نبود. سعی کردم بیشترش کلمات عامیانه بنویسم :))
    با تشکر از خانم دختر دایی :))
    ما که نفهمیدیم. امیدواریم همسرجان بفهمند حداقل
    پاسخ:
    عزیزم...
    :))

    به اون بگو سرم ! انقد در این زمینه ها non alert تشریف داره که همونم نمیفهمه :))
    من علاوه بر عنوان، خط آخرشم فهمیدم
    ولی آقا     گل فقط عنوانو فهمیده :)))))
    پاسخ:
    تو باید خیلی بیشتر میفهمیدی نسرین . یه سری تحقیقات داشتی در این زمینه ها...
    :))
    من فقط کامپلیکه رو فهمیدم اون وسط که احتمالا یعنی پیچیده:|

    ولی روش خوبی برا حفظ کردن لغت سخت هاست ها. باهاش شعر بگی:دی
    یا خانمی اومده این کارو واسه سیستم عامل لینوکس کرده-البته نه به قصد حفظ شدن- و چاپ کردشون:))
    پاسخ:
    بابا شمردم تو این متن فقط ده تا کلمه ی تخصصی به زبان بیگانه پیدا میشد :))

    اینا اسونن سارا. حفظ کردن نداره. سختاش که حفظ نمیشمو بنویسم همتون ریپورتم میکنید :)))
    می دونید چیه واسه فهمیدن این متن لازم نیست حتی پزشک بود یا حتی دانشجوی پزشکی بود. فقط کافی هست که عشق رو چشیده باشی. اون وقت تک تک این کلمه ها خود به خود ترجمه میشن. به زبان بین المللی عشاق. یک زبان مشترک و یک حرف مشترک و یک تجربه مشترک. بنویسید به هر زبانی و با هر کلامی، اهلش می فهمند.
    پاسخ:
    و ان بانو این کامنت را به عنوان کامنت بوتر سال ٩٥ معرفی نمود. (صدای تشویق حضار)
    :)))
    ها؟ ایت ایز اِ ویندو؟ :))
    والا اینجوری که نوشتی اوضاع بدنی ات مشکوکه گروه ویتامین های B بدنت کم شده نیاز داری به این آمپول قرمز دردناک ها:))
    پاسخ:
    به قول محسن: "حساب نیس!حساب نیس" تو داری تلافی میکنی :))
  • گیسو کمند
  • خیلی قشنگ بووووووود.

    غامض یعنی مبهم.

    دعا میکنم تموم شه این دوران هر چی زودتر.

    پاسخ:
    مرسی خانمی :) ^_^
    والا منم خیلیاشو فهمیدم.با اینکه من دانشجوی حقوقم :))
    بازم بنویس ^__^
    پاسخ:
    مگه حقوق ارتباطی با پزشکی داره؟ :)))
    نداره.
    ولی اینکه یه دانشجوی حقوق ب پزشکی علاقه داشته باشه خیلی چیز عجیبیه؟ :))
    براهمونم میفهمم !
    پاسخ:
    خیلی هم خوب. اصن اصلش همینه :دی
    عشق به هرزبانی بیان دلتنگی است ...
    پاسخ:
    :)
    از کامنت برتر خواهشمندم هاریسون ریسک فکتور رو ترجمان بنمایند:))
    پاسخ:
    هاریسون اسم رفرنس داخلیه.
    ریسک فاکتور هم یعنی عامل خطر :)
  • رگـ ـهــا
  • آقا این ترم ما دو واحد فیزیو داریم یه جلسه هم کلاس رفتیم 
    الان من دیگه اینا رو همشو بلدم بهت گیر نمیدم :)))))))
    پاسخ:
    :)) ببین من چقد ابتدائی حرف زدم که تو با یه جلسه همه رو بلدی :))
  • رگـ ـهــا
  • نه خیر :))))
    ما خیلی پیشرفته ایم و اینا!
    پاسخ:
    بله بله متوجهم :))
    شاید باورتون نشه ولی منم فهمیدم:)))
     قشنگ بود . خیلیی خیلی خیلی .
    و کاش فقط شاعرانگی باشه نه حاصل غم . از اون غمهایی که باید بیاریش رو ورق تا دلت آروم بگیره .......
    پاسخ:
    تو این زمان فقط شاعرانگی بود:دی
    نه دیه الان باید کامنت برتر ترجمه می کرد که به زبان عشق فهمیده چی گفتی:دی خودت که میدونم بلدی نخبه:|
    پاسخ:
    اخه فک کردم واقعا برات سوْال شده :)))

    یکی دیگه بپرس جواب نمیدم =)))
    کامنت برتر آنقدر نمایشگاه کتاب رفته اسم این کتاب هاریسون رو با به لای تبلیغات تیمورزادگان شنیده بود. 
    ریسک فاکتور هم راستش خیلی پزشکی نیست. 
    بعدم شما جمله عاشقانه بنویسید من می فهمم. نگفتم که خارج از کانتکست هم بلدم که ;-) 

    پاسخ:
    :)))
    شما بازم کامنت برتری به هر حال. 
    ممنونم خانم دکتر.
    تو رزومه ام قید می کنم که نشان کامنت برتر رو از شما گرفتم :-):-) بلکه فرجی حاصل شد و به جایی رسیدیم:-):-)
    پاسخ:
    اختیار دارین. ما کی باشیم. رزومه تون خراب نشه یه وقت... و از این دست شکسته نفسی ها :)))
  • بانوچـ ـه
  • هر خط بیشتر از دو سه کلمشو نفهمیدم.
    خلاصه که موفق باشی :))
    پاسخ:
    مرسی :))
    اوووم چقدر نظر! ... :) امیدوارم بهش برسی ای دوست
    پاسخ:
    همچین زیاد هم نیس یه زمانی کامنتای من تو بلاگفا به پیج دوم میرسید :دی
    مرسی
  • امیر بهزادپور
  • متن تخصصی بود فکر کنم! باید چندبار بخونم ...:)
    با ارزوی حال خوب برای شما
    پاسخ:
    مرسی و هم چنین :)
    شکسته نفسی :-D:-D:-D
    👌
    پاسخ:
    چیه نکنه واقعا انتظار داشتین بگم از این دست حقایق؟؟ :))
    نه جناب ما از اون خونواده هاش نیستیم :)))
    میدونی من هر موقع وبلاگ تو رو میخونم، یاد نگار، یکی از بچه های ِ وبلاگی می افتم. اونم حدود هشت سال از همسرش دور بود. خودش تهران، همسرش َآبادان. اما حالا در کنار هم هستند.
    ان شالله برای ِ توام زودتر بگذره و در کنار هم روزآتون ُ سپری کنید 3>
    پاسخ:
    هشششت سال؟؟ خیلیه خدایی :((

    مرسی :)
    همچنان ندارید بهترش می کنید. :-) 
    ولی کلا به نظرم ما تو ایران زیادی تواضع داریم. مثل تعارف که زیادی داریم. واقعیت ها رو باید گفت:-)
    به هرحال بنده جزو افتخارات می نویسم با اجازه شما البته :-)
    پاسخ:
    :))))
    حرفی ندارم واقعا
  • بانو ف تک نقطه
  • لااقل یه ایت ایز عه بلک بورد هم وسطش مینوشتی بگیم یه جمله فهمیدیم :|  =)))
    پاسخ:
    در این حد هم نبود خدایی :))
    الانور !
    پیدا کردن دوستان قدیمی تو دنیای مجازی هم، به اندازه ی دنیای واقعی لذت بخش ِ  :)
    پاسخ:
    اووووو ببین کی اینجاست! جناب لریان !!!....لبخننننننننند ^_^

    من تا مدت زیادی فک میکردم پسری! یاااادش بخیر :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">