ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

۱۵ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

صرفا نظر به اینکه میخوام عطسه هامو بیشتر اطلاع بدم ، دو روز پیش گلو درد مختصری داشتم ولی دیروز و پری روز حالم خوب بود. الان یه ساعتی میشه که به شدت دارم فش فش میکنم و چیزی قریب به 117 تا عطسه زدم . فردا ساعت 9 صبح هم سومین وقت دندونپزشکیم رو در دو هفته اخیر دارم! برا عصب کشی دو تا دندون حدود 4 ساعت تا الان دهنم باز بوده! فردا فک کنم کلا نابود بشم دیگه! :| تازه یک شنبه هفته دیگه هم وقت دارم برا عصب کشی اون یکی دیگه و این پروسه کماکان ادامه دارد!

تنها حسی که به دکترم دارم اینه که دلم میخواد دستشو قطع کنم! :| اعصابم ندارم! همین دیگه!

یادش بخیر یه زمانی برو بیایی داشتیم برا خودمون...

یه پست مینوشتیم سر دقیقه اش نشده 10 تا کامنت حداقلش بود! پست ها 40 تا به بالا کامنت میخورد! یه عطسه میزدیم تو بلاگفا ملت میومدن ابراز نگرانی میکردن! :| الان چی؟

به شخصه دو ماهم خبری ازم نباشه کسی نمیگه این الانور ِ بدبخت مرده است یا زنده... روزگار رسم بدی داره... اینجا رو دوست ندارم. بلاگفا بهتر بود. مهربون تر بود... رفیق تر بود... وقتی خوشحال بودم همه همراه بودن. وقتی سرخوش بودم همه باهام میخندیدن. وقتی حوصله ام سر میرفت همه پایه بودن برا هرکاری! از همه مهمتر وقتی غمگین بودم کسی نمیگفت غمای تو به من ربطی نداره. همه پا به پام غصه میخوردن... ولی اینجا چی؟

یادش بخیر... یه فخرالزمان الانور بانو بود و یه وبلاگ ضربان لبخندهایت... الان دیگه حتی این اسم هم برام غریبه...

دلم خیلی گرفته... خیلی دور شدم از روزای خوب نویسندگی... از حال خوب مجازی... خیلی...

غمگینم... مثل دختری که کلاسهای آخر هفته اش کنسل شده ولی نمیتونه بره پیش شوعرش! :|

اما شکست ساغر و ساقی ز دست رفت...



ضمن عرض سلام و تسلیت و اینجور صحبتهای معمول ،

جا داره بنده برای غیبت صغری معذرت خواهی کنم! میدونم خیلی دلتون برام تنگ شده بود و روزها با یادم نوحه سر میدادید و شب ها صورت چنگ میزدن و در کل "بسی خست روی و بسی کند موی" بودید ! ولی خب الان دیگه جای گریه نیست! لبخند بزنید که بنده باز به آغوشتون بازگشتم!!

یه هفته ای رفته بودم تهران. یه روزه اومدم. دوشنبه هفته دیگه امتحان دارم. چند روز فرجه روماتو بود یکی دو جلسه هم که غیبت کردم و رفتم خلاصه.

حالا از خاطرات سفر بگذریم و بی خیال شیم. یه موضوع دیگه ای رو میخواستم مورد نقد و بررسی حکیمانه خودم قرار بدم و در و گهر هام رو بپاشونم دو رو بر! :دی تلگرام من هم مثل همتون پر از گروه های جور وا جور. یکی از این گروه ها مال خانمهای متاهل که توش حرفهای بی ادبی میزنن!! :))
البته من 95% حرفهاشون رو قبلا شنیدم (بس که من چشم و گوش بسته بودم از بچگی! :| ) ولی خب 5% حرفهاشون واقعا جدیده!!!!

(خب دیگه همینجا با لبخند این شکلات رو به کودکان منفی 18 سال اهدا میکنم و میخوام که صحنه رو ترک کنند تا من ادامه بدم! آفرین خاله!)

از قضا دیشب یک بحث خیلی جالبی درگرفت! کلا تو این گروه کش مکش بین طب سنتی و پزشکی مدرن زیاده. خب این طبعیه. ما پزشک ها همیشه یاد میگیریم که در مورد طب سنتی نظری ندیم. چون اطلاعاتی نداریم. ولی بعضی حرفها دیگه قابل سکوت نیست!!

بحث از اونجایی در گرفت که طب سنتی میگه در قاعدگی زن نباید به خودش آب بزنه و پزشکی جدید میگه با اینکار بدن زن مستعد انواع عفونت ها میشه و از این دست بحث هایی که تقریبا 99% خانمها در موردش شنیدن. یا راه اولو انتخاب کردن یا دوم. خب تا اینحا بحثی نیست. من و مامانم هم همیشه سر این قضیه بحث داریم. اون نظر خودشو داره و من نظر خودمو و این طبیعیه.

ولی قضیه از اونجایی جالب میشه که یکی از خانمها با ید بسیار طولایی در مورد این صحبت میکرد که در هنگام قاعدگی اگر نزدیکی صورت بگیره و فرزندی حاصل بشه اون فرزند دچار مشکلات زیادی خواهد شد!!!!!

در این باب احادیث به قول خودش موثقی هم رو کرد!!!

جا داره عرض کنم بله! ما قبول داریم در هنگام قاعدگی نزدیکی مشکلات زیادی داره و نباید باشه... ولی بچه؟؟؟؟؟؟ بسته شدن نطفه در قاعدگی؟؟؟؟؟؟ مگه میشه؟؟؟ مگه داریم؟؟؟؟

هرکسی فقط رشته ی تجربی رو خونده باشه (و نه اینکه در حیطه پزشکی ورود داشته باشه) به خوبی به این امر واقفه که از نظر علمی این مسئله حتی یک درصد توجیه نداره! حتی یک درصد!

عده ای اومدن و گفتن نمیشه همچین چیزی. تو قاعدگی اصلا تخمکی نیست که اسپرم احتمالی بتونه بارورش کنه... ولی این خانم بر پایه ی همون اسناد و احادیث گفت شما جاهلین و دارین به دین خدا تهمت دروغ میزنین!!

بببینید عزیزان . من دانشجوی پزشکی هیچ گونه اطلاعاتی در زمینه کلام و حدیث ندارم. نمیدونم کدوم حدیث سند محکمی داره و کدوم نداره. نمیدونم اون حدیثی که سند محکم داره ، درست ترجمه شده یا نه. نمیدونم تفسیر برابر ترجمه هست یا نه. من از اینا سر در نمیارم ولی از یک چیز سر در میارم. امکان بسته شدن نطفه تنها بعد از اولیشن یا تخمک گذاری زن هست و این اتفاق در دوران قاعدگی نمیفته! قاعدگی به طور نرمال 7 روز اول سیکل ه. (به طور غیر نرمال 3 تا 10 روز اول) و تخمک گذاری روز 14 سیکل. این رو علم سالهاست ثابت کرده. اصلا تمام روش های پیشگیری از بارداری طبیعی و قرص ها و حتی درمان نازایی از رو همین سیکل صورت میگیره. اینها چیزهایی هستند که طی سالها تجربه و آزمون و خطا به دست اومدن.

من حق دارم به عنوان یه دانشجوی پزشکی علم که توجیه داره و در عمل میلیون ها بار خودش رو در این زمینه ثابت کرده مقدم بدونم به حدیثی که در صحتش شک دارم...

فلذا خواهش میکنم از شمایی که مذهبی هستید ، شمایی که دستتون تو کاره ، شمایی که حالیتونه... همین شما! برید اثبات کنید! حدیثی که محکم نیست رو نذارید که بعد چهار نفر مثل من با ایمان ضعیفشون بقیه حدیث ها رو هم باور نکنن!! یا اگر واقعا بنظرتون این حدیث محکمه براش شاهد مثال بیارین! این همه تحقیق تو دنیا! بگید آقا سونوگرفی ثابت کرد این جنین در دوران قاعدگی مادر بسته شده! ما میگیم چشم! یه مورد هم که باشه باز هم نشون گر صحت حدیثه! نه اینکه...

چی بگم والللا...