ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

وقتشه عاقل شم!

جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ

دارم وارد فاز جدیدی از زندگیم میشم. فازی که توش دست از مقایسه کردن زندگی خودم با ادمای اطرافم برداشتم و دارم سعی میکنم زندگیم رو همونطور که هست بپذیرم. اگه موفق بشم غول این مرحله رو هم شکست بدم دیگه بنظرم زندگیم به ثبات میرسه.

دکتر لام حرف خوبی میزد اون روز. میگف ما ها که دیگه تو این راه قرار گرفتیم. چه بخوایم چه نخوایم دیگه نمیتونیم همسر خوب ، پدر و مادر خوب و فرزند خوبی باشیم. اینو باید پذیرفت. پس لااقل بیایم پزشک خوبی باشیم که به قولی نشیم چوب دو سر طلا. لااقل خیالمون راحت باشه یه کار درست داریم تو زندگیمون انجام میدیم.

بعد دیگه جدیدا محسن که زنگ میزنه و مثلا میگه الان تو اینجا بودی فلان کارو میکردیم فلان جا میرفتیم و قس علی هذا ، بلافاصله میگم خب حالا که نیستم در نتیجه بحثو عوض کن لطفا ! هوا چطوره راستی :| 

راستش اصلا دیگه دوست ندارم راجع بهش فکر کنم. باید ادم از یه جایی به بعد از رویا کشیده بشه بیرون و حقیقت زندگیشو بپذیره.

+چرا امسال انقد زود همه رفتن استقبال محرم؟؟ بابا مسلمونا ! هنو شروع نشده ها :|

++پست گذاشتن با گوشی خَر است.

+++یه چیزی میخواستم بنویسم که اصلا پست رو برا اون شروع کردم الان هرچی فکر میکنم یادم نمیاد.

  • موافقین ۵ مخالفین ۱
  • جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ
  • Elanor :)

نظرات  (۱۴)

:)))) داری وقتشه عاقل شمِ سامی بیگی گوش میدی؟ نچ نچ نچ نچ  

تو چرا همیشه این قس علی هذا رو غلط می‌نویسی؟ :دی
قس ینی «قیاس کن، مقایسه کن»
والا
پاسخ:
نسرین شاید باورت نشه ده بار با خودم گفتم این غلطه یا درست!! بعد همش شکم بین غ و ق بود اصلا به ص و س فک نکردم!! :)) یه سری چیزا هست تو ذهن ادم بای دیفالته هرکار کنی عوض نمیشه! :دی

نه اتفاقا خیلی وقته گوش ندادم اونا :دی
  • فیلو سوفیا
  • احسنت به این طرز فکر حتی:)
    موفق باشی؛)
    پاسخ:
    مرسی بالام جان :دی
    خیلی خوبه وارد همچین فازی شد..من هنوز زیاد موفق نشدم مقایسه نکنم..ولی تو ایشالا موفق میشی :)
    پاسخ:
    من خودم به خودم تلقین میکنم وارد همچین فازی شدم. شاید واقعنی نشدم! :))
    تو هم میتونی بهش بگی اگه تو ز گهواره تا گور نبودی و الان اینجا بودی میتونستیم بیسار کار رو هم بکنیم حتاع:|
    پاسخ:
    تازه این ترم کلاساش پنج شنبه جمعه است اخر هفته ها هم نمتونه بیاد. منو این همه خوشبختی محاله به واقع! :)))
    نمیدونم چرا همه میگن پست گذاشتن با گوشی خر است ! در حالیکه من همیشه با گوشی پست میذارم ، کامنت تایید میکنم ،کلا همه چی !:)))
    اینا روزای سخت زندگی ه ، میگذره...;-) روزای خوب هم میان...:-)
    پاسخ:
    میدونی چیه؟ میخام همین تفکر که این روزا قراره تغییر کنن و یه روز خوب میاد رو عوض کنم. میخام اینطوری فک کنم که قرار نیس  چیزی عوض شه و باید شرایطمو قبول کنم و باهاش کنار بیام. :)
  • بانوچـ ـه
  • نفیسه... یه چیزی میگم اول یه گوشزد به خودمه، بعد تو هم پند گیر :))
    به این فکر کن، که در آینده قراره نتیجه ی این روزاتو ببینی. وقتی نمیتونیم سختی امروز رو کم کنیم و عوضش کنیم. و در هر صورت توی این شرایط سخت مجبوریم بمونیم. پس چرا غمباد بگیریم و هیچکاری نکنیم؟ اینطوری در آینده هم بخاطر اینکه الان کاری نکردیم سختی میکشیم. پس کاری کنیم حداقل سختی واسه یه دوره باشه و آیندمون راحت باشیم.
    در واقع الان دونه هامونو ببریم تو لونه که زمستون راحت باشیم :))

    + یه جا خوندم نوشته بود که امسال محرم یه جور دیگست، بیشتر غمش حس میشه و فهمیده که محرم واقعی توی همین تاریخ بوده و شاید دلیلش این باشه.

    پاسخ:
    اره. میفهمم حرفتو و موافقم.
    ولی اصن من میخام از یه دید دیگه بهش نگاه کنم. میخام برم تو فاز انکار و بگم الان هم زندگیم خوبه و زندگی یعنی همین اصن :)))

    +چی بگم واللا ! فقط کاش دچار افراط و تفریط نشیم
  • ریحانه سادات
  • نفیسه .. من کشف کردم که صحبت کردن در مورد موضوعی که آدم رو ازار میده خیلی به پذیرفتنش کمک میکنه. بعد از مدت ها کلنجار رفتن با خودم سر مسئله ی دوری از خانواده که گاهی وقتا امونم رو میبرد، یه فرصتی پیش اومد که با همسر و مامان و بابام در موردش صحبت کردیم. کاری به راه حل هایی که داده شد ندارم، همین که حس ام رو بیان کردم خیلی بهم کمک کرد. از اون به بعد نه این که دلتنگ نشدم ها، نه. ولی پذیرفتم که این شرایط منه و باید بپذیرمش. پس بهتره باهاش کنار بیام
    پاسخ:
    من انقد صحبت کردم که دیگه همه از دستم خسته شدن :))))

    الان تو مرحله ی پذیرش به سر میبرم.
  • گمـــــــشده :)
  • پست گذاشتن با گوشی خوبه ولی خیال بافی خره.
    جدی می گم
    خیال منو می کشه
    :|
    پاسخ:
    خب خیال بافی نکن بالام جان :دی
  • هولدن کالفیلد
  • شما کار میکنی که زندگی کنی،زندگی نمیکنی که کارت رو با موفقیت به اتمام برسونی! استادتون تعطیله، قصد داره شما رو هم تعطیل کنه!
    اتفاقا اونی که باید اولویت زندگیت باشه پزشکی نیست، زندگیته! بی راهه که میخوای بری، براش استدلال منطقی نچین! کار درست اینه اول زندگی کنی، بقیه هر جوری باشن، تو خودتی، تو لازم نیست پزشک خوبی باشی، ولی "باید" همسر خوبی باشی!
    اولویتهای زندگیامون رو اینقدر کج برامون چیدن که داریم استدلال میکنیم "مهم نیست اصل زندگیم رو گند میزنم، بذار فرعش رو عالی پیش ببرم"!
    این مسیری که تو میری ثبات نیست!
    پاسخ:
    ر.ک به کامنتام در وبلاگ خودت
    یعنی خوندن پزشکی مساوی میشه با رها کردن هرچیزی که داریم؟! خب پس هیچوقت پزشکی نمیرم :|

    سه روز دیگه محرمه خب ...
    پاسخ:
    شرایط خاص خودش رو داره به هر حال :)

    خب بذارن شروع شه بعد خب! مگه ماه رمضونه میرن پیشواز؟
  • مستر نیمــا
  • حرف منطقی بود فلذا هیچی
    پاسخ:
    مرسی درک :دی
    بنده مخالفم خواهر :|
    پاسخ:
    مخالفت شما هم محترمه خواهر :)
    رویا رو هیچوقت نباید کنار گذاشت. رویاست که واقعیت های تلخ و گزنده رو تلطیف می کنه
    پاسخ:
    بعضی رویاها رو باید کنار گذاشت بنظر من :)
    من همه پستامو با گوشی می ذارم.
    پدر من خیلی وقتا نبود، خیلی خیلی وقتا ولی بهترین بابا بود همیشه...
    تو هم احتمالا بهترین مامان و همسر میشی، خیلی راحت به زندگیت ادامه بده و اون حرفا رو فراموش کن. کم باش ولی با کیفیت باش:دی
    پاسخ:
    چشم سعی میکنم :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">