فصل جدید
1- به به ! خوش اومدین ! صفا اوردین! بابا از اینورا... بله دوستان اشاره میکنن دکوراسیون جدید مبارک! سلامت باشید آقا ! چه میشه کرد دیگه... بالاخره ما هم گفتیم یه دستی به سر و روی اینجا بکشیم ببینیم چی پیش میاد ! :دی
یک تشکر بسیار بسیار ویژه دارم از دوست عزیز و هنرمندم دکتر سین که زحمت هدر رو کشید و خیلی من رو خوشحال کرد. دکتر مچککریم :دی :)
یک تشکر خاص هم دارم از مهندس دوست داشتنی و حلال مشکلات نرم افزاری و سخت افزاری و همه مدله ی من ، جولیک عزیزم که طبق معمول با سوالاتم کلافه اش کردم و آخرش گفت یوزر پس بده خودم برات درستش کنم کشتی ما رو ! :)) مرسی سارا :*)
خوشگل شده نه؟ میدونم که خوشگل شده ^_^
2- خیلی وقت پیش من هم به چالش سارا لبیک گفته بودم و سعی کردم مامانم رو خوشحال کنم! البته همونطور که همتون در جریانید بنده چون خیلی دختر خوب و ماه و همه چی تمومی هستم مامانم هر روز و هر روز از داشتن من به خود می باله ! ولی خب به طور ویژه با مرجان رفتیم بیرون و من برا مامان یه دسته نرگس خریدم و اون رو هم ترغیب کردم برا مامانش گل بخره ^_^
تازه شم! پنج شنبه اگه امام رضا بطلبه میخوام با مامانم دو تایی بریم مشهد . میخوام براش کلی وقت بذارم و باهاش برم خرید ^_^ تازه ترش هم اینکه بر خلاف پیش بینی های من باز عصر پنج شنبه هم برامون کلاس تئوری گذاشتن که خب چون به مامانم قول دادم میخوام غیبت کنم :/ :دی انشاا... اگه برم برا سلامتی همه ی مامانها و خوشحالی و شادی روح مادر جان بهار سارا هم دعا خواهم کرد :)
3- قصد دارم یه فصل جدید از وبلاگ رو رقم بزنم. میخوام اتفاقات و کیس های جالب کشیک های اورژانس و بیمارستانم رو بیام براتون تعریف کنم. دروغ چرا؟ دوست دارم خاطره هاش برام بمونه... حالا نمیدونم چقدر برا شما جالب خواهد بود ولی خب برا خودم خوبه... یه تگ جدید میخوام بزنم با عنوان : خاطرات بیمارستانی یا منو مریضها همین الان یهویی :)) یا مثلا بلا به دور !!! اصلا نمیدونم . نظر شما چیه؟
- چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ق.ظ
زیارت قبول ... التماس دعا