ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

بیمارستان الانور آباد ٥

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۱۴ ق.ظ

دو سه روز پیش یک پسر سیزده ساله رو اورده بودن اورژانس. حالا ساعت چند؟ ساعت دو ونیم نصفه شب !! یک پسر بسیار تپل و استخون دار و البته خوشحال و پر حرف! :))

فک میکنید شکایتش چی بود؟ خوردن کلید !!!! میگف تو خونه با داداشم داشتیم برا مامانم شعبده بازی میکردیم کلید رو گذاشتم گوشه لُپم و سپس نمیدونم چی شده یهو رفته پایین! :)))

حالا من که نبودم اونجا ولی اینترنمون تعریف میکرد میگف همش هم میگفته تو رو خدا اسمم رو جایی نگین بچه های مدرسه مون نفهمن من کلید خوردم :)) بعد حالا این بچهه با داداشش اومده بوده تو همون هیری ویری یک بچه ی دیگه ای رو اوردن که از قضا همکلاسی داداشه بوده :)) اینترنمون میگف همکلاسی ه گفته اینجا چیکا میکنی فلانی؟ اینم نه گذاشته نه برداشته گفته داداش اسکولم کلید خورده :)) میگف ینی قیافه ی این پسر کلیدی ه دیدنی بود اون صحنه! از خنده هممون لاش شده بودیم :))

بعد حالا امروز پسره رو اندوسکوپی کردن و دراوردن کلیده رو و مرخص شد. ما اونجا بودیم اومده با اینترنش خداحافظی کنه میگه : مرسی که برا من زحمت کشیدی. اینترن ه میگه انشاا... دیگه اینجا نبینمت :) میگه : چرا ؟ من اینجا رو خیلی دوست داشتم یه عالمه بچه بودن میشد باهاشون بازی کرد مدرسه هم که نمیرفتی. خدا کنه مثل مامان بزرگم قند بگیرم بیارنم اینجا بستری کنن دوباره !!!! ای خدا !! :))))

یعنی بچه ها عالی اند ! عالی! :))


+امروز زنگ زدم به استاد امارمون که مشاوره امار پایان نامه ام رو قبول کنه ، میگم اقای فلانی سلام من برا پایان نامه... برگشته میگه : ببین خانم فلانی اسم منو بنویس ولی من برات کاری نمیکنم گفته باشم ها !!! فک نکنی الان چه خبره همه کارات رو من میخوام بکنم!! نهایتا یکی دوتا غلط بگیرم ازت!! همه ی کارا پای خودته !! :|

زنگ زدم استاد راهنمام میگم اینی که معرفی کردی اصلا اجازه نداد من حرف بزنم! هرهر میخنده میگه اون از جای دیگه ای ناراحته تو وقعی ننه !!! :|

ینی با این استاد راهنمای لایت و خوش خیالی که من دارم ، اولین نَفَر تو ورودی خودمون پایان نامه رو شروع کردم اخرین نَفَر دفاع میکنم!! حالا میبینید!!! :/

  • موافقین ۱۶ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۱۴ ق.ظ
  • Elanor :)

نظرات  (۲۰)

  • ماهی کوچولو
  • عزیزمممم :)) عالی بود پسره
    پاسخ:
    وای فقط باید میدیدیش :))
    ریلی شت :| 
    پایان نامه هم دارید ؟ :|
    پاسخ:
    بطرز غیر قابل باوری با اجازه بزرگترا بله :))
    کلا این بچه ها هرجا باشن پایه خنده اند :)))

    پاسخ:
    اصن یه وعضی :))
    یک شعبده‌باز واقعی!
    پاسخ:
    اره دیگه واقعا کلید رو غیب کرده ! :)))
  • گلبول سفید
  • اونجاش که گفت: داداش اسکولم کلید خورده خیلی باحال بود. :)))
    پاسخ:
    به بچه ی مردم میخند؟؟؟؟ :))
  • ستاره امیری
  • فوق العاده بود خوشم میاد از بچه های سرو زبون دار ومودب
    پاسخ:
    اره خیلی خوبن :دی
    :))
    الان توی مدرسه همه بچه ها صبح تا ظهر دارن صداش میزنن کلید!

    اندوسکپی همونیه که یه لوله فرو میکنن توی دهن؟ باهاش کلیدم میشه درآورد؟ :/
    پاسخ:
    اره همونه :دی

    بله که میشه :دی. البته اگر ابعاد جسم خارجی بزرگ باشه باید با اندوسکوپ چند تکه کرد بعد درش اورد. اگر هم به قول ما شارپ باشه دیگه کار اندوسکوپ نیست چون باعث اسیب مخاط مری میشه. باید شکم رو با جراحی باز کرد :دی
  • نیمه سیب سقراطی
  • خوبه دم دستش چیز گنده تری نبود غیب کنه :))
    پاسخ:
    مثلا کبوتر :))
    آبرو واسش نموند دیگه :)) سال بعد از اون مدرسه میره :دی

    نمیدونستم با آندوسکوپی میشه کلید در آورد! اینو باید به زیستمون اضافه کنن! :))
    پاسخ:
    البته اینی که من دیدم پررو تَر از این حرفا بود :))

    دیگه خدایی وسط این همه مطلب برا چی یک کاره اینو بنویسن تو کتابتون؟ :))
    منم استاد راهنمام ایام تعطیلیییییییییییییی بودا واسه خودش :))
    کل پایان نامه رو خودم نوشتم پوستم درومد سر دفاع هم عن شدم :)) ولی همین که استادم با اخلاق خوب و چهره خندونش همه جا پشتم بود و حتی از اشتباها و غلط ها حمایت میکرد خیلی عشق کردم. الانم بهترین معلمم میدونمش همیشه به خوبی ازش یاد میکنم ...
    پاسخ:
    اره اخلاق هم مهمه واقعا ولی خب یه خرده طرف بجنبه به خودش بد نیست :))
    سلام. ببخشید منم نمیدونستم با آندوسکوپی میشه چیزی در حد کلید رو از بدن درآورد  البته میدونستم که با ای آر سی پی میتونن استنت توی بدن بزارن و بردارن. اما فکرشم نمیکردم با آندوسکوپی بشه کلید درآورد از بدن
    پاسخ:
    سلام :)

    وای که چقد من آگاهی بخش ام کلا :))
    حالا کلید رو چه جوری درآوردین!؟‌:دی
    نکنه مثل تام و جری آهن ربا گرفتین در دهنش در اومده؟!‌:دی
    پاسخ:
    نه دیگه. با اندوسکوپی :دی
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • راستی راستی شعبده کرده!!
    پاسخ:
    اره :))
    :))))))))) استاد آماره عجب بی اعصابی بود مادر :))))) 
    پاسخ:
    اصن یه وعضی :))
    وای پسره :)))

    نفیسه استاد راهنمای پایان نامه ی من اینطوری بود که کلا از دانشگاه قهر کرد رفت :/
    بعد اینطوری بود که باید ایمیل میفرستادی براش، بعد پیامک میزدی که تو رو خدا ایمیلتو چک کن بعدشم زنگ میزدی که استاد پیامکتو بخون :/
    پاسخ:
    ثریا :)))
  • زهرا رضایی
  • ما یه باااار یه بچه با پنومونی برامون اوردن ، بیچاره دیسترس تنفسی داشت و رزیدنتام گفتن این به خاطر پنومونی شدیدشه و اینا ! مام ماهای اخر اطفالمون بود و اعتماد به نفسا به سقف چسبیده ، یه گرافی ازش گرفتیم و توش یه شکل هندسی کاملا سفید بود ، با توجه به تجربه های قبلی که داشتیم رفتیم لباس بچه رو چک کردیم و دیدیم که اره روی لباسش یه دکمه ی دقیقا همون شکلی هست و دیگه خیالمون راحت شد! بعد خورد به تعطیلاتو و شنبه ما گرافی رو اوردیم مورنینگ ! همون روز فهمیدیم بچه هی داره بدحااال تر میشه و هیچکی ام نمیدونه چشه، واسه همین کیس معرفیمون همین شد ،  مام گرافی رو گذاشتیم و دیدن نه واقعا هیچی نداره به جز همون دکمه ! که اینترنش پاشد با اعتماد به نفس گفت نه استاد اون دکمه ی لباسش بوده !خودم چک کردم!  دیگه خلاصه کلا اذهان عمومی رو منحرف کردیم و ظهر زنگ زدن که همه ی اینترنا بیان بخش ! رفتیم دیدیم یه دکمه ی گنده دقیقا شبیه همون که رو لباس بچه بود تو دست استادمونه و اونم از شدت عصبانیت نزدیک بود تصعید بشه! و بله درست حدس زدی بچه رو برونکو کرده بودن و دکمه رو خارج کرده بودن ! 
    حالااااا مامانه میبینه ما این همه به اون دکمه ی لباس بچه توجه میکنیم یه کلمه زبون باز نکرده بگه بابا این لباس دو تا از این دکمه ها داشت! و الان یکیش نیست!!!!
    پاسخ:
    وای عالی بود زهرا عاااااالی :)))
    واااااااای چرا کلید ...چه کارهای می کنن این بچه ها :)))
    پاسخ:
    بچه اند دیگه ! :دی
    عالییی
    پاسخ:
    مرسی :)
    سلام نفیسه جان دلم تنگ شده برا خودت و نوشته های زیبات کجایی :((
    پاسخ:
    سلام عزیزم :) همین شماهایین که منو به اینجا امیدوار نگه میدارین :)
    سلام نفیسه جان خوبی ؟؟؟نیستی :(((((((((((

    با شیر سوختی به دوغ فوت میکنی ینی چی ؟؟؟؟
    پاسخ:
    هستم ولی خسته ام :)))

    واللا منم نمیدونم به خدا :|
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">