ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

اپرای تنها

سه شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۸ ق.ظ

یکی دو ماه قبل لپ تاپم آب و روغن قاطی کرده بود. خودم چیزی از نرم افزار هم سر در نمی آورم چه رسد به سخت افزار. کمی دستکاری اش کردم و نشد. بعد از مدتی بردمش مشهد پابوس آقا :دی دادمش دست پسر عمو که این کاره است و رهایش کردم و آمدم. یکی دو هفته پیش از زیارت برگشت خانه. باور میکنید از دو هفته پیش تا حالا روشن نکرده بودمش؟ امشب آوردم روشنش کردم ببینم حالش چطور است. با یک صفحه ی خالی به همراه یک سطل آشغال در ویندوز 7 روبرو شدم. یکه خوردم و با خود گفتم حالا از کجا باید شروع کرد؟ تا کی باید نشست و نرم افزار دانلود کرد واسه این؟ اصلا چی باید دانلود کرد؟ فایرفاکس؟ آفیس؟ دانلود منیجر؟ آکروبات؟ زیپ؟ کی ام؟ چی؟ ...

یک حلقه ی قرمز آن پایین بود . رفتم و برای شاید ششمین بار در زندگی ام اپرا را باز کردم و در گوگل نوشتم " دانلود..." کلمه ی بعدی به ذهنم نرسید! پاک کردم و نوشتم "بیان" روی "ورود" اعضا کلیک کردم . چندین بار با نام کاربری "missnooon" تلاش کردم اما نشد. بعد تازه یادم آمد نام کاربری من که این نبود! برای پسورد هم چندین بار تلاش کردم تا بالاخره باز شد.


بعد که رسیدم به اینجا جندین دقیقه فکر کردم که می آیم و فلان و فلان مینویسم. از بلایی که اندورید و آی او اس بر سر وبلاگ نویسی آورد مینویسم. از گذشته ها. از رفاقت ها. با خودم گفتم از وقتی نبودم مینویسم. از این 4 ماهی که گذشت از دوران اینترنی. از خاطره ها ، خاطره های تلخ ، خاطره های شیرین. از داستان های شاد و غم انگیز آدمها . از تجربه ها . از احساسات متفاوت. از عشق از نفرت...

اما وقتی صفحه وبلاگم را باز کردم جا خوردم. راستش یادم نیامد که چه زمانی چنین قالبی گذاشته بودم! کامنت ها را بسته بودم؟ یعنی آن موقع حالم چه بوده؟ ...

الان فکر میکنم چه چیز نوشتن مهم نیست. مهم هم نیست کسی بخواند یا نه. حتی مهم نیست که باز هم بعد از پست ، پست هایی بیاید یا نه. حتی تر اینکه مهم نیست که بعدا چه حسی نسبت به نوشته ی حالت داری. مهم این است که باید نوشت و نوشتن را فراموش نکرد. حال بخواهد بعد از ماه ها و سالها باشد....

  • موافقین ۱۵ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۸ ق.ظ
  • Elanor :)

نظرات  (۱۱)

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام :)
    خوش برگشتی.
    تو فکرت بودیم.
    پاسخ:
    سلام :)
    مرسی از شما :)
    خوش اومدی:)
    انشالله که اومدی بمونی
    پاسخ:
    خودم که فک نکنم :))
    دلم برات تنگ شده بود :)
    پاسخ:
    ما نیز :)
    خوش برگشتی. :)
    پاسخ:
    برگشتم مگه؟ :))
    گاهی باید موقتی رفت اما نه جوری که حتی ورود به صفحه مدیریت هم یادت بره D:
    روزگارت انشاءالله همیشه خوش باشه :)
    پاسخ:
    :)))
    مرسی عزیزم :)
    چه خوب که دوباره نوشتید :)
    پاسخ:
    :)
    ورودی های بعد شما دکتر شدن و رفتن
    ما هنوز منتظر یه پست بیمارستان الانور آباد بودیم
    گفتم لابد مامان شده دیگه نمیاد
    پاسخ:
    ورودی های بعد؟ یادم نمیاد عقب مونده باشم از ورودی های خودم چه برسه به بعدی ها! :)

    آشناهای شما لابد جهشی خوندن :))

    من خودم مامان لازمم ! :))
    جات خالی بودا ...
    خوش اومدی .

    موافقم که نوشتن رو نباید رها کرد ؛ حتی جایی که خونده هم نشه !
    پاسخ:
    مرسی عزیزم :)
    افرین اخرشو خوب جمع کردی.گفتم حالا میخوای ختمش کنی به اینکه به هرحال تا یه زمانی باید نوشت... ولی خداروشکر الحمدالله به خیر گذشت.
    به هرحال خوشحالیم که چراغتون روشن شد.
    پاسخ:
    :)))

    ممنونم از لطفتون
  • آسـوکـآ آآ
  • سلام
    خوش برگشتی:)
    پاسخ:
    سلام از ماست :)
  • یه دختر(المیرااسمم)
  • دیگه حق نداری جایی بری میدونم پزشکی وشغلت سخته وسرت حسابی شلوغ اماخب توهمون بیمارستان مواقع بیکاری یه پست دوخطی که میتونی بذاری همینکه بدونیم هستی وازت بی خبرنباشیم گفتم دیگه ازاینجا دست کشیدی وتوام درگیراینستا واینایی وماروفراموش کردی :-(نفیس بااینکه ازمون دارم ولی همیشه باگوشی اینجاسرمیزنم داستان هایی بیمارستان وکلا ازخودت بیشتربرامون بنویس لطفا .من که خیلی دوست دارم راسی یکماهی مریض شدم پیاده روی تندکردم عضلات پشت باسنم وکمرم گرف بدجور ام ارای انحام دادم دکترگف دیسکت یکم زده بیرون ولی درددارم الانم فیزیوتراپی میرم ده جلسه وبدتراینکه همزمان دچاربی اختیاری ادراری شدم ببخش البته ,اووو چن جا دکتررفتم دکترمجاری هم رفتم خوب نشدم سونومثانه وکلیه دادم چیزی نبودزنان هم رفتم هیشکی تشخیص نداد اخرش خودم فهمیدم که دردپشت باسنم بی اختیاری به اون مربوطه چون اون که دردش شدیدمیشه اونم بدترمیشه هنوزم درگیرم نمیدونم چه کنم توساری دکترزنان خوب میشناسی؟یه دکترهس نوبت نمیده اصلا میگن کارش عالیه .نفیس براتخصص زنان بخون اگه دوست داشتی فقط توروخدا مث این دکترهانباش من اشکم درمیاد نوبت نمیدن اصلا !!!!!:-(
    پاسخ:
    تمام سعی خودمو میکنم ولی راستش موضوع پیدا نمیکنم :/

    بنظر من پیش متخصص مغز و اعصاب برو. انشاا... بهتر نتیجه میگیری.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">