ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

ضربان ِ لبخندهایت

از هرچه در خیال ِ من آمد نکوتری

عشق ِ من این تُنگ کوچیک...کوچیکه اما عمیقه... *

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ب.ظ

بعد از 11 روز دیدمش... در آغوشم گرفت و سرم را آرام گذاشت روی سینه اش... چشمانم را بسته بودم . گفت :" نفیسم چقد تو ماهی..." چشمانم را باز کردم سرم را برداشتم و در چشمانش گفتم " ماهی ِ تو ام..." ... ماهی ای بودم که غرق شد در بوسه هایش...


*همسایه- محسن چاووشی

  • موافقین ۲۰ مخالفین ۴
  • سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ب.ظ
  • Elanor :)