یادش واقعا بخیر...
یادش بخیر یه زمانی برو بیایی داشتیم برا خودمون...
یه پست مینوشتیم سر دقیقه اش نشده 10 تا کامنت حداقلش بود! پست ها 40 تا به بالا کامنت میخورد! یه عطسه میزدیم تو بلاگفا ملت میومدن ابراز نگرانی میکردن! :| الان چی؟
به شخصه دو ماهم خبری ازم نباشه کسی نمیگه این الانور ِ بدبخت مرده است یا زنده... روزگار رسم بدی داره... اینجا رو دوست ندارم. بلاگفا بهتر بود. مهربون تر بود... رفیق تر بود... وقتی خوشحال بودم همه همراه بودن. وقتی سرخوش بودم همه باهام میخندیدن. وقتی حوصله ام سر میرفت همه پایه بودن برا هرکاری! از همه مهمتر وقتی غمگین بودم کسی نمیگفت غمای تو به من ربطی نداره. همه پا به پام غصه میخوردن... ولی اینجا چی؟
یادش بخیر... یه فخرالزمان الانور بانو بود و یه وبلاگ ضربان لبخندهایت... الان دیگه حتی این اسم هم برام غریبه...
دلم خیلی گرفته... خیلی دور شدم از روزای خوب نویسندگی... از حال خوب مجازی... خیلی...
- سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۲۹ ب.ظ