مثل روزی که تو حیاط بیمارستان قدم میزنی و آسمون زار میزنه و داد میکشه... مثل وقتی صدای میثم ابراهیمی تو گوشت میپیچه : این رسم ِ زمونه است که رو قلبهای ساده ی عاشق میمونه دوباره غم ِ هق هق...دنیا چه غمگینه... مثل وقتی میگه : " هستی تو کنارم ... چه بی قرارم... آخه خیلی ازم دوری..."
