صدای منو کماکان از بخش داخلی میشنوید! اینجا هوا به شدت پسه !!
تو این مدت به درجه ای از دروج استاژر داخلی بودن نائل اومدم که هر شب تا ساعت دوازده شب نت گردی میکنم بعد ساعت دوازده تا یک هاریسون ها رو تورق میکنم و هی میزنم تو سر خودم که وااای چقد زیاده و بعد میگیرم میخوابم. امتحانم هم از اونچه که تقویم نشون میده بهم نزدیک تره! :| از شدت استرس هم دارم میمیرم!
بعد اینکه روایت داریم : و چون به موسم پایان بخش داخلی رسیدند گفتند بارالها! ما را به اول بخش برگردان باشد که درس بخوانیم و این بار بترکانیم و دیگر نیفتیم! لیک بازگردانده نشدند و همانا ایشان از زیان کاران اند!
و از این دست مهملات خلاصه!
بعد نیس خیلی استرس دارم عصری با مامان رفتم برا خودم یک عدد گردنبند ابتیاع کردم! از شدت استرس! :| متوجهین که؟! بعد زنگ زدم به محسن میگم دیگه تو جیبام شپش پشتک پارو میزنه! میخوام اخر هفته با بچه ها برم پینت بال ... ! اون هم نه تنها به این حرفم وقعی ننهاد! بلکه کاملا شونه خالی کرد از زیر بار مسئولیت و گفت وقتی تو طلافروشی جیک جیک مستونت بود فکر پینت بالت نبود ایا؟ طبق معمول یه عزیزم زد تنگش که مثلا بگه ای ام ا کول هازبند و اینا... مرد هم بود مردای قدیم به واقع! :|
امروز هم متوجه شدم که امسال علاوه بر سراسری و ازاد و بین الملل یه چیز دیگه هم پزشکی گرفته به اسم ظرفیت مازاد!! ینی رسما قبلا تو خیابون دمپایی پرت میکردی به گربه میخورد الان میخوره به دانشجوی پزشکی!! وا اسفا ! و إسلاما ! به قول بچه ها گفتنی جا داره عرض کنم: ما پزشکی قبول شدیم وقتی پزشکی قبول شدن مد نبود!! :))
در اخر هم یه خبر دسته اول بدم ! این هفته اخرین شماره خبر رادیو منتشر میشه. احتمالا چند هفته به مناسبت محرم خبر نداریم! بله! دوست داشتم بگم! بالاخره باید خواننده های من با بقیه یه فرقی داشته باشن دیگه! پس دود مانیتور میخورن که چی! واللا با این خبراشون!!! (الکی! مثلا خیلی خبر غیرمنتظره ای دادم و شما اصلا انتظارشو نداشتین :))) )
- سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ب.ظ