بیمارستان الانور آباد :))
یه مریض دارم تو بخش جراحی که چند روزی هست بستریه و یه آقای ادیکت (معتاد) شصت ساله است. (اینکه میگم مریض دارم یعنی اینکه من استاژرش ام و باید هرروز برم از حال و بالش مطلع شم. استاژر هم همون کارآموزه در رشته پزشکی)
امروز پرونده اش رو ورق زدم دیدم حالش نسبتا بهتره گویا فقط تعداد گلبول های سفیدش هنو بالا بود که اونم مشاوره عفونی انجام شده بود و انتی بیوتیک گذاشته شده بود. مشکل أولیه اش کوله سیستیت حاد بود (التهاب کیسه صفرا)
پرونده اش رو برداشتم رفتم بالاسرش، گفتم حاج اقا حالتون چطوره امروز؟ گفت "بهترم خانم دکتر" همینو که گفت مریض تخت بغلی که اونم یه پیرمرد بود سرش رو از زیر پتو بیرون اورد و رو به من گفت :" بهش بگو اگه بهتری چرا چسبیدی به تخت راه نمیری پس؟؟؟ ...بهترم بهترم!!" این اخرش رو با حالت ادا دراوردن گفت :)))
بعد مریض خودم برگشت گفت :" خانم دکتر یه سوْال دارم همین سوْال منو تو جواب بده!" گفتم بفرمایید؟
گفت " الان من حال خودمو بهتر میدونم یا این؟؟؟" داشت اشاره میکرد به پیرمرد بغلی!
خنده ام گرفته بود :)) گفتم خب شما ! گفت " الان تو بگو من از دیشب دو بار رفتم دستشویی یه بار هم رفتم شکمم کار کرده ... یعنی کمه بنظرت؟" :)) گفتم نه حاج آقا خوبه!
روش رو کرد به تخت بغلی و بی صدا براش شکلک دراورد!
:)) خدا کنه فردا یا این مرخص شده باشه یا اون! دیگه حوصله کل کل این دوتا رو ندارم :))
+بیمارستان الانور آباد یعنی بیمارستانی که با قدوم مبارک فخرالزمان الانور بانو آباد شده باشه! اینم از تگ جدید :دی خوبه؟
++سعی میکنم اوایلش اصطلاحات رو تو پست ها توضیح بدم ولی قول بدید یاد بگیرید که در پست های آتی دیگه توضیح نمیدما :)) چه بسا شاید امتحان هم گرفتیم اخر بخش! :/ :دی
- چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ب.ظ